به گزارش شهرآرانیوز؛ نشست «نیشابور: شکوه ازیادرفته»، از سلسله نشستهای عصر ایرانی، در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار شد. سیدمصطفی محقق داماد (رئیس شورای تولیت و هیئت مدیره بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی)، نصرا... پورجوادی (عرفان پژوه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی)، محمدحسین حلیمی (از چهرههای ماندگار هنرهای تجسمی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم)، علی شیرازی و اسرافیل شیرچی (استادان انجمن خوشنویسان ایران)، فاضل جمشیدی (خواننده موسیقی دستگاهی)، هادی بکایی (تاریخ پژوه)، سهیل محمودی (شاعر) و محمود اسعدی (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و طراح همایش چهرههای ماندگار) از حاضران در این نشست بودند که برخی به سخنرانی پرداختند. بخشی از این سخنان در ادامه آمده است.
اگر بخواهیم از مفاخر نیشابور سخن بگوییم، نام خواجه نظام الملک بی درنگ در ذهن تداعی میشود. او، که از یک خانواده دهقان زاده در خراسان برخاسته بود، توانست وجود خود را وقف گسترش دانش در ایران کند. نظامیههای بغداد و نیشابور و بسیاری دیگر از مدارس علمی حاصل تلاشهای بی وقفه او بودند. اما چرا باید خواجه نظام الملک را تکریم کنیم؟ زیرا او، نه فقط اهل علم و ادب را قدر دانست، بلکه آنها را از مهاجرت بازمی گرداند.
یکی از این بزرگان امام الحرمین جوینی بود که خواجه او را برای تدریس در نظامیه نیشابور دعوت کرد. اما متأسفانه تاریخ گاه ما را شرمنده عظمت خود میکند. خواجه نظام الملک، مردی که همه توان خود را برای مردم صرف کرده بود، درنهایت قربانی جاهلانی شد که تحت لوای شعارهای دینی او را ترور کردند. یک صوفی نمای جاهل با شعارهای ظاهرا مذهبی با ضربهای او را ازپای درآورد.
خراسان، نیشابور و دیگر شهرهای خاورمیانه که از بالا تماشا میشوند، به نوعی، ترکیبی از خاطره، فرهنگ و هنر را در دل خود دارند؛ گویی هر نقطه سرزمین حامل تاریخ و روایتی است. اگر تکنولوژی پهپاد به ما این امکان را بدهد که فراتر از مرزها برویم و همه چیز را از بالا شاهد باشیم، شاید تاریخ را بتوان به شکل نمودارهای رنگی مشاهده کرد، رنگهایی که هرکدام داستانی از گذشته را روایت کنند.
نیشابور، این نگین شرق ایران، چه جذابیتهای تاریخی و هنری خاصی در خود پنهان دارد! از پالتهای رنگینی که تاریخ و فرهنگ منطقه را نشان میدهند تا سفالهای بی نظیری که در موزههای جهان پراکنده شدهاند و شکوه نقوش آنها هویتی بی تکرار به این آثار داده است.
سفالهای نیشابور، نه فقط در موزه ها، بلکه در دل تاریخ حضور دارند. نقش مایهها و خطوط اطراف این سفالها پر از شعر و شعار مذهبی یا عرفانیاند، اما، گذشته از معانی، طراحی خوشنویسی آنها خیره کننده است؛ به ویژه خط کوفی با هنرمندی تمام کتیبهها را تزیین کرده است. طراحی این نوشتهها آن قدر حرفهای و دقیق بوده که حتی گرافیستهای امروزی نیز، با تمام تخصصشان، برای خلق آثاری مشابه باید روزها زحمت بکشند. ارزش هنری این آثار درکنار مفهومی که در هنر مدرن کمتر دیده میشود بی بدیل است.
این جای تأسف دارد که میراث هنری بی مانندمان کمتر در دانشگاهها یا مراکز طراحی گرافیک موردتحلیل قرار گرفتهاند. هزاران بشقاب طراحی شده توسط هنرمندان نیشابوری هنوز نیازمند بازشناسی هستند. مقایسه آثار سفالین نیشابور با طراحیهای مدرن همچون آثار پیکاسو میتواند عمق هنر ایرانی را برجسته کند. با این حال چنین تحلیلهایی هنوز انجام نشده و این گنجینهها همچنان دست نخورده باقی ماندهاند. چه بسیار تحسینهایی که شایسته هنر گذشتگان ماست، اما تاکنون بر زبان نیامده است.
ازلحاظ فرهنگی و علمی، نیشابور همیشه جایگاه ویژهای داشته و از آن به عنوان زادگاه مدارس بزرگ جهان اسلام یاد میشود. مدارس نظامیه نیشابور، نه تنها محلی برای آموزش بودند، بلکه اسکان و حمایت مالی نیز به دانشجویان ارائه میکردند، که این خود یک تحول بی سابقه در نظام آموزشی آن عصر بوده است. بزرگترین کتابخانههای جهان اسلام نیز در نیشابور قرار داشتهاند. برای مثال، نقل است که فردی از عمان، برای دستیابی به نسخهای از یک کتاب، سفری دوساله به نیشابور انجام داده تا از کتابخانه نظامیه نسخه برداری کند. این نشان دهنده غنای علمی و فرهنگی این شهر است.
اما یکی از سؤالات قابل توجه این است که چرا مغولها چنین شهری را تخریب کردند. پاسخ این است که مغولها صرفا به تمدنهای پیشرفته حمله میکردند. اگر شهری موردحمله قرار نمیگرفت، احتمالا یا ویژگی تمدنی قابل توجهی نداشت یا آن قدر مشکلات داخلی داشت که مهاجمان نیازی به تخریب نمیدیدند.
مسئله مهمتر در سقوط نیشابور فقدان رابطه مناسب میان دین و حکومت بود. در دورهای که انسجام مذهبی و سیاسی وجود داشت، نه تنها نیشابور، بلکه کل جهان اسلام ثبات بی نظیری تجربه میکرد. اما، با بروز اختلافات شدید بین دین و دولت، شرایط برای حملات خارجی فراهم شد.
در سال ۵۴۸ هجری قمری، زمانی که انسجام حکومت و مردم تضعیف شده بود، مغولها توانستند نیشابور را تصرف و تخریب کنند. تاریخ این شهر میتواند الگویی مهم برای فهم چگونگی رشد و سقوط تمدنها باشد. رابطه متوازن بین دین و دولت یکی از عوامل اصلی شکوفایی و همچنین شکست نیشابور بوده است.
منبع: مهر
***
ای منای کاش اهل میدان باشی
هم بزم نشابوری رندان باشی
جام از پی جام و باز جام از پی جام
خیام شبانههای تهران باشی
با تو غم روزگار ناچیزتر است
شب از نفس صبح دلاویزتر است
برخیز و به دیدنم بیا پیش از مرگ
تنهاییام از مرگ غم انگیزتر است
فریاد از رنج بی شمار هستی
بیدادآیین و ساز و کار هستی
باری به نفس نفس زدن عمر گذشت
ای داد از سنگینی بار هستی
هستی افسانهای که باور کردیم
با لبخندی تلخ لبیتر کردیم
در حاشیههای سفری بی مقصد
لختی ماندیم و خستگی درکردیم
گام از پس گام جاده را پیمودیم
آرام آرام خویش را فرسودیم
شرمندگی همیشگی بر ما ماند
بر دوش جهان بار اضافی بودیم
پاخورده عمر روزگاری که گذشت
پژمرده پاییز بهاری که گذشت
پایان سفر در ایستگاهی متروک
ریلی که تمام شد قطاری که گذشت
شادابی باغ ارغوان نیز گذشت
بی تابی شبهای خزان نیز گذشت
هنگام عبور از خم رنج جهان
از خویش گذشتیم و جهان نیز گذشت
دامان تهی حاصل دریوزه ما
آغشته به رنج ما گل کوزه ما
جز غصه نخوردیم سر خوان جهان
دق مرگ شدن روزی هرروزه ما
در خویش فروریخته و مفلوک است
افسانه ماندگاری اش مشکوک است
بیهوده به غوغای جهان دل مسپار
این ساز کهن تا به ابد ناکوک است
در چنبر روز و شب گرفتار توام
با ناچاری دچار آوار توام
ای زندگی نسیه کابوس زده
یک خواب همیشگی طلبکار توام